جلوی آینه یک لحظه به خودش خیره شد ...
ذهن آدمیزاد توانایی عجیبی داره
گاهی یک فیلم چند صد ساعته رو توی کسری از ثانیه مرور میکنه
نمیدونم به چی داشت فکر میکرد و کجا سیرو سیاحت میکرد.
بازیگوشیم گل کرد و رو کردم به فرهاد و گفتم : اینجوری نگاش نکن ، یه روزی آدم بود ...
متغیر شد و اشک تو چشاش حلقه زد ...
گفتم :فرهاد بیخیال ! شوخی هم سرت نمیشه ؟!

خودمونیم ، !
آدم باید تو شوخی هاش هم دقت کنه
نظرات شما عزیزان:
سارا 
ساعت22:34---4 دی 1391
داداش خیلی قشنگه وبت
تو نوشتهات سوزه قشنگیه
ارین 
ساعت22:32---4 دی 1391
گریمون انداختی
خیلی زیبا نوشتی
عسل 
ساعت22:29---4 دی 1391
|